یه روز خوب-8
سلام عچق مامانی من به قربون تو دخملی بشم میدونی که خیلی دوست دارم هرروز صبح که بیدار میشی و بابایی رو میبینی به روش لبخند میزنی و بابایی هم میخواد از خوشحالی پر بکشه:))) تو همه ی زندگی مایی امروز 34 روزه که اومدی و شدی نفس ما خیلی دوست دارم عشق مامان از همه بیشتر ...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
17:50
یه روز خوب-7
یه روز خوب-6
سلام خانوم کوچولو مامان من قربون خنده هات بشم که بعضی وقتا خیلی قشنگ میاد رو لبات امروز26روز میشه که قشنگ ترین خورشید دنیا خونه ی کوچیک مارو روشن کرده امروز اصلا اذیتم نکردی ساعت5شیر نوش جان کردین ساعت6دارو خوردی و گرفتی خوابیدی همین که یه ذره گریه میکنی بابایی نگران میشه تو هم هی خودتو براش لوس میکنی و پشت سر هم برا باباجونت ناز میکنی کوشولوی مامان الان خیلی خوشل و نانازی لالا کردی بابایی هم هی نگات میکنه دوست میداریم خیلی زیاد ...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
1:05
یه روز خوب-5
سلام خانم گل کوچولو مامان امیدوارم حالت خوب باشه یعنی خیلی خوب باشه امروز21روز میشه که دنیای مارو قشنگ کردی عمه زهرا که دیشب از شیراز اومده بودن برای دیدنت دیدن خوابی رفتن و امروز دوباره اومدن برای دیدن گل روی شما خونه ی عمه صفورا هم رفت بهبهان دل من که خیلی براش تنگ شد وقت رفتن که تورو دید فقط گریه نکرد بنده خدا خیلی براش ناراحت شدم مثل یه دخمل ناناز مامانی توی گهواره خوابیدی فدای خنده هات بشم که گاه بی گاه میاد رو لبای کوچیکت با لباس قرمز ش...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
19:47
یه روز خوب-4
سلام عزیزم ببخش که دیر اومدم آپ کنم این چند روز درگیر شما بودیم بزرگ شدی با امروز 18 روزه شدی خوشگل شدی ناز شدی بابایی خیلی دوست داره از هرکسی بیشتر الان که دارم تایپ میکنم توی گهوار خوابی و داری خوابای خوب خوب میبینی تو زندگی مارو قشنگ کردی وجودت برای من برکت دوست دارم نمیدونم الان که داری این مطالب رو میخونی چند سالته تو چه وضعیتی هستی من زنده ام یا نه از دستم دلخوری یا آرامش داری اینو بدون هرجا باشی و در هر وضعیتی باشی منو بابایی دوست داریم ...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
19:45
یه روز خوب-3
ماشاالله دخترم شب زنده داری میکنه اما اذیت نمیکنه فقط بازی میکنه امروز9روز که به دنیا اومدی و دنیای ما رو قشنگ کردی ساعت10رفتیم بیمارستان و از دستای کوچولوت خون گرفتن من که طاقت نداشتم اومدم بیرون که یه وقت گریه کردی صدای گریه هاتو نشنوم بغل مامان بزرگ بودی ساعت1:24اومدیم خونه ناهار خوردیم و عمه اینا رفتن هرچند دوس داشتن بیشتر پیشت بمونن ساعت 3بابایی رفت برای آزمایشت که گفتن زردیت دوباره شده 11 بابایی رفت برات لامپ مهتابی گرفت آورد و الان زیر لامپی دوست ندارم تو این حالت ببینمت&nbs...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
19:44
یه روز خوب-2
امروز هشتمین روزی که به دنیا اومدی...امشب هم که نیمه شعبان و بابایی که قول داده اجازه بده امشب بریم جشن الان ساعت 5:42 بعد از ظهر شما هم خیلی قشنگ خوابیدی درست مثل یه عروسک نانازی هستی قیافت شبیه بابایی حتی رگ موهات به بابایی رفته ای ناقلا پس فقط بابایی رو دوست داری دوست دارم خانوم گل نجمه سادات ...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
19:42
یه روز خوب-1
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خانوم کوچولو نجمه خانوم روز14 خرداد93 به دنیا اومدی البته به اصرار ما خیلی دوس داشتنی و نازی همه دوست دارن خانوم جون و اقاجون که برای دیدنت از شهرستان اومدن دیدنت مامان جون هم که اصلا طاقت نداره هی ساعت 1 شب زنگ میزنه که بیاد تورو ببینه من بهش میگم نمیخواد بیای بابایی هم که از همه بیشتر دوست داره ...
نویسنده :
مامان نجمه سادات
19:36